شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۵۴۳

۱

از احد احمد آشکارا شد

هم به احمد احد هویدا شد

۲

در شهادت احد کمر بربست

میم احمد ز غیب پیدا شد

۳

آن یکی در عدد ظهوری کرد

صد عدد از یکی مهیا شد

۴

قطره و بحر و جو همه آبند

ما نگوئیم قطره دریا شد

۵

موج بحریم و عین ما آب است

نتوان گفت ما که از ما شد

۶

آفتاب وجود رو بنمود

ذرهٔ کاینات در وا شد

۷

آمد و شد حقیقتاً خود نیست

به مجاز است کآمد و یا شد

۸

خم می خوش خوشی به جوش آمد

راز سر بسته آشکارا شد

۹

نعمت الله پرده را برداشت

مشکلاتی که بود حل واشد

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۶۴۶

نظرات