
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۴۷
۱
سلطان سراپردهٔ میخانه کجا شد
از مجلس رندان خرابات کجا شد
۲
معنیش هم اینجاست اگر صورت او رفت
پنهان ز نظر گشت نگوئی که فنا شد
۳
هر رند که در کوی خرابات درآمد
از دار فنا آمد و با دار بقا شد
۴
ما جام حبابیم و پر از آب حیاتیم
سیراب شود هر که چو ما همدم ما شد
۵
سلطان سراپردهٔ میخانه عالم
از ذوق گدایان خرابات گدا شد
۶
صوفی به صفا دُردی دردش چو بنوشد
این درد بود صافی و آن درد دوا شد
۷
یاری که چو ما بندگی سید ما کرد
هرچند گدا بود شه هر دو سرا شد
تصاویر و صوت

نظرات