
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۵۶۴
۱
گفتم به خواب بینم گفتا خیال باشد
گفتم رسم به وصلت گفتا محال باشد
۲
گفتم که در خرابات خواهم که بار یابم
گفتا اگر درآئی آنجا مجال باشد
۳
سرچشمهٔ حیاتست ، ما خضر وقت خویشیم
در جام ما همیشه آب زلال باشد
۴
شادی روی ساقی ، ما می مدام نوشیم
بر غیر اگر حرام است بر ما حلال باشد
۵
گر عاقلی بگوید عقل تو گشت ناقص
نقصان عاقل آن است ما را کمال باشد
۶
از آفتاب حسنش شد عالمی منور
ما روشنیم از وی او بی زوال باشد
۷
نقش خیال بگذار نقاش را طلب کن
جز عین نعمت الله نقش خیال باشد
تصاویر و صوت

نظرات