شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۵۸

۱

ای یار دل یار به دست آر خدا را

زین بیش دل خسته میازار خدا را

۲

مستیم و خرابیم و سر از پای ندانیم

ای عقل رها کن من و دلدار خدا را

۳

خوش آب حیاتیست اگر تشنه آبی

جامی ز می عشق به دست آر خدا را

۴

گر یک سر موئیست حجاب تو در این ره

بردار حجاب خود و مگذار خدا را

۵

هر چیز که داری به امانت به تو دادند

تو نیز امینا نه نگهدار خدا را

۶

عشق آمد و گفتا که دهم کام تو گفتم

تاخیر مکن باز در این کار خدا را

۷

گر جان عزیزت طلبد سید مستان

شکرانه بنه بر سر و بسپار خدا را

تصاویر و صوت

سید جابر موسوی صالحی :

نظرات