شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۵۸۳

۱

این دل دریادل ما عزم دریا می‌کند

دارد او حب وطن میلی به مأوا می‌کند

۲

دل چو پرگاری روان گردد به گرد نقطه‌ای

دایره نقش خیالی را هویدا می‌کند

۳

دیدهٔ ما روی او بیند به نور روی او

این عنایت بین که او با چشم بینا می‌کند

۴

شرح اسما می‌نویسد دل به لوح جان ما

عاشقانه روز و شب احصای اسما می‌کند

۵

دل به میخانه فتاد و خاطرش آنجا نشست

دائما جایی چنان از ما تمنا می‌کند

۶

هر نفس آیینهٔ دل نور می‌بخشد به دل

وه چه حسنست اینکه او هر لحظه پیدا می‌کند

۷

نعمت الله نعمتی ز انعام منعم یافته

این چنین خوش نعمتی ایثار اشیا می‌کند

تصاویر و صوت

نظرات