شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۱۴

۱

چشم مست تو گر از خواب گران برخیزد

سبک از هر طرفی فتنه دوان برخیزد

۲

کر کلاله ز گل چهره براندازی باز

ناله از جان و دل پیر و جوان برخیزد

۳

سر و بالای تو گر سوی چمن میل کند

ناودان از سر پا رقص کنان برخیزد

۴

اثر شمع تجلیست ولی دریابد

که چو پروانه روان از سر و جان برخیزد

۵

عاشقی بر سر کوی تو نشیند که به عشق

عاشقانه ز سر هر دو جهان برخیزد

۶

کشتهٔ عشق تو گر بوی تو یابد در خاک

به هوای تو چو گل جامه دران برخیزد

۷

چشم سید که حجابیست میان من و تو

خوش بود گرچو حجابی ز میان برخیزد

تصاویر و صوت

نظرات