شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۱۵

۱

نور با نور خوش در آویزد

آب با آب خوش درآمیزد

۲

موج با بحر چون یگانه شود

این دوئی از میانه برخیزد

۳

چشم مستش که فتنه انگیز است

هر زمان فتنه ای برانگیزد

۴

مژهٔ شعر تیز من شب و روز

خاک درگاه یار می بیزد

۵

عقل با عشق گفتگو نکند

بنده با پادشاه نستیزد

۶

ساقی مست هر نفس جامی

گیرد و بر سرم فرو ریزد

۷

سیدم زلف را چو بگشاید

عالمی دل در او درآویزد

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۸۹

نظرات