
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۶۳۹
۱
چشم ما چون به روی او نگرد
در نظر غیر او کجا گذرد
۲
نزد ما زنده دل کسی باشد
که به جانان خویش جان سپرد
۳
گل کجا جامه را قبا سازد
غنچه گر پیرهن به خود ندرد
۴
مرد عاشق همه یکی بیند
آن یکی در هزار می شمرد
۵
جان من روی دل نخواهد دید
گر دمی روی دیگری نگرد
۶
رند مستی که باده می نوشد
هر دو عالم به نیم جو نخرد
۷
هر که را ذوق نعمت الله است
شاد باشد مدام و غم نخورد
تصاویر و صوت

نظرات