
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۶۴۸
۱
غنچه در گلستان تبسم کرد
بلبل از ذوق آن ترنم کرد
۲
ساقی مست می به رندان داد
عاقل از عشق عقل را گم کرد
۳
چشم ما شد منور از رویش
نظری خوش به چشم مردم کرد
۴
خاطرم می کشد به میخانه
این چنین عزم دل مصمم کرد
۵
خوش خیالی به خواب می دیدم
دوش تا روز دل تنعم کرد
۶
عقل بالانشین مجلس بود
عشق آمد بر او تقدم کرد
۷
خم می خوش خوشی به جوش آمد
سید مست میل آن خم کرد
نظرات