شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۴۹

۱

دوش تا روز دل از عشق تنعم می کرد

در پس پردهٔ جان یار ترنم می کرد

۲

من چو بلبل همه شب زار همی نالیدم

دوست چون غنچه بر آن گریه تبسم می کرد

۳

دل بیچارهٔ گم گشته خود را دیدم

چارهٔ خویش همی جست و دگر گم می کرد

۴

بر سر کوی خرابات گذر می کردم

عشق دیدم که روان غارت مردم می کرد

۵

گرچه جام می و پیمانه همی کردم نوش

همت عالی من میل بدان خم می کرد

۶

باده با جام سخن از سر مستی می گفت

روح با جسم درین حال تکلم می کر د

۷

سید و بنده چو در خلوت جان می رفتند

بندهٔ عاشق گستاخ تقدم می کرد

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۴۲

نظرات