
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۶۶۱
۱
گر یکی در هزار خواهد بود
که مرا یار غار خواهد بود
۲
بحر و موج و حباب و جو آبند
چار ناچار چار خواهد بود
۳
می ما نوش کن که نوشت باد
که می بی خمار خواهد بود
۴
گاه عشقست عشق بازی کن
که تو را آن به کار خواهد بود
۵
عقل اگر منع ما کند از عشق
تا ابد شرمسار خواهد بود
۶
هر که گیرد میان او به کنار
بی میان و کنار خواهد بود
۷
در قیامت چو چشم بگشایم
نظرم بر نگار خواهد بود
۸
هر که او دوستدار ما باشد
هم ورا دوستدار خواهد بود
۹
سیدی چون ز بندگی یابند
سیدم بنده وار خواهد بود
تصاویر و صوت

نظرات