
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۶۷۷
۱
به سر عاشقان که عین وجود
در دو عالم جز او نبود وجود
۲
آن یکی در دو کون پیدا شد
این دوئی زان سبب نمود وجود
۳
آینه چون وجود از آن رو یافت
لاجرم روی او در او بنمود
۴
سایه بی آفتاب کی باشد
خلق بی حق کجا بود موجود
۵
نشنیدم ندیده ام هرگز
دل بی درد و آتش بی دود
۶
بلبل مست گلشن عشقم
جانم از ناله یک دمی نغنود
۷
ظاهرم جام و باطنم باده
اولم خیر و عاقبت محمود
۸
توبه از می چرا کنم نکنم
پیر من این سخن کجا فرمود
۹
نعمت الله و زاهدی حاشا
این حکایت که گفت یا که شنود
تصاویر و صوت

نظرات