شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۸۳

۱

مائیم ایاز و یار محمود

مائیم عباد و دوست معبود

۲

دل ذره و مهر یار خورشید

عشق آتش و جان عاشقان عود

۳

چون سایه مرا ز خاک برداشت

مهرش چو جمال خویش بنمود

۴

بربست زبان ما به حیرت

چون پرده ز روی کار بگشود

۵

جز جود وجود مطلق حق

در دار وجود نیست موجود

۶

یک جرعه ز دُرد درد ساقی

خوردیم چنان که بود مقصود

۷

مستیم چو سید از می عشق

آسوده شده ز بود و نابود

تصاویر و صوت

نظرات