شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۶۸۹

۱

بر بسته نقاب ، دل رباید

بنگر چه کند اگر گشاید

۲

در آینهٔ وجود عالم

خود بیند و خود به خود نماید

۳

ما دولت سر لی مع الله

یابیم ولی دمی نیاید

۴

در دور دو چشم مست ساقی

توبه نکنیم و خود نشاید

۵

چندان که خوریم می از این خم

نه کم شود آن و نه فزاید

۶

یک ذات و صفات او فراوان

در هر صفتی دمی برآید

۷

سید رند است و جام در دست

مستانه سرود می سراید

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۵۷

نظرات