
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۶۹۰
۱
عقل هر دم که در سرود آید
به دم سرو باده پیماید
۲
سخن عقل پیش عشق مگو
کان سخن خود به کار می ناید
۳
عشق را خود گشایشی دگرست
هیچ کاری ز عقل نگشاید
۴
جام گیتی نمای را به کف آر
که به تو روی خویش بنماید
۵
آفتابی مدام در دور است
به یکی جا دمی نمی پاید
۶
عشق هر لحظه مجلسی سازد
هر زمان بزم نو بیاراید
۷
نفسی باش همدم سید
گر تو را همدم خوشی باید
تصاویر و صوت

نظرات