شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۷۰۴

۱

گهی عکس رخش جان می‌نماید

گهی زلفش پریشان می‌نماید

۲

چو سنبل می‌کند بر گل مشوش

سواد کفرش ایمان می‌نماید

۳

چه زخم است اینکه مرهم ساز جانست

چه درد است اینکه درمان می‌نماید

۴

چه جام است اینکه می‌ریزد از او می

چه جان است اینکه جانان می‌نماید

۵

دلی دارم چو آیینه ز عشقش

همه آیینه این آن می‌نماید

۶

جمال عشق بین و حسن معنی

که چون در صورت جان می‌نماید

۷

نظر کن چشم سید تا ببینی

که پیدا سر پنهان می‌نماید

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۲۲

نظرات