
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۰۴
۱
گهی عکس رخش جان مینماید
گهی زلفش پریشان مینماید
۲
چو سنبل میکند بر گل مشوش
سواد کفرش ایمان مینماید
۳
چه زخم است اینکه مرهم ساز جانست
چه درد است اینکه درمان مینماید
۴
چه جام است اینکه میریزد از او می
چه جان است اینکه جانان مینماید
۵
دلی دارم چو آیینه ز عشقش
همه آیینه این آن مینماید
۶
جمال عشق بین و حسن معنی
که چون در صورت جان مینماید
۷
نظر کن چشم سید تا ببینی
که پیدا سر پنهان مینماید
تصاویر و صوت

نظرات