
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۰۶
۱
جسمی دارم که جان نماید
جانی است که آن روان نماید
۲
عالم چو ظهور نور اسماست
هر نام از او نشان نماید
۳
عینی است که صدهزار صورت
در دیدهٔ این و آن نماید
۴
خوش آینه ایست جام و باده
معشوق به عاشقان نماید
۵
ساغر متنوع است از آن می
دائم در وی چنان نماید
۶
در آینه هر چه تو نمائی
آئینه به تو همان نماید
۷
یک معنی و صدهزار صورت
سید به جهانیان نماید
تصاویر و صوت

نظرات