شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۷۱۳

۱

این چنین رندی که من دیدم که دید

هفت دریا را به یک دم درکشید

۲

دیده ام آئینهٔ گیتی نما

آفریننده به لطفش آفرید

۳

عاشق سرمست در کوی مغان

فارغ است از بایزید و از یزید

۴

مجلس عشقست و ساقی در حضور

ذوق یاران باد یارب بر مزید

۵

دیدهٔ روشن که دیده روی او

در چنان دیده بود نورش پدید

۶

اعتباری می نماید فصل و وصل

گه قریبت می نماید گه بعید

۷

نعمت الله مست و جام می به دست

باشد آن می کهنه و جامش جدید

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۲۲

نظرات