
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۱۹
۱
کفر سر زلف بت عیار ببینید
ترسای میان بسته به زنار ببیند
۲
در پردهٔ عصمت ز نظر گرچه نهان بود
پیدا شده اش بر سر بازار ببینید
۳
بر دیدهٔ ما گر بنشینید زمانی
یک لعبت و صد جامه به یکبار ببینید
۴
جامی به کف آرید در او رو بنمائید
تا ساقی و رند و می خمار ببینید
۵
بحریم و حباب و می و جامیم و در این دور
در صورت ما معنی هر چار ببینید
۶
عالم همه آئینهٔ یار است از آن روی
روشن بنماید به شما یار ببینید
۷
از گفتهٔ سید غزلی نغز نویسید
سر دفتر مجموعهٔ اسرار ببینید
نظرات