
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۳۷
۱
حضرت سلطان ما پاینده باد
آفتاب دولتش تابنده باد
۲
عشق سلطانست و ما از جان غلام
میل سلطان دائما با بنده باد
۳
دل به دلبر جان به جانان داده ایم
هر که باشد همچو ما دلزنده باد
۴
عاقلی کو منع رندان می کند
در میان عاشقان شرمنده باد
۵
بلبل مستی که می گوید به ذوق
چون گل خندان لبش پر خنده باد
۶
چشمهٔ آب حیات معرفت
دائما از بحر ما زاینده باد
۷
نعمت الله میر سرمستان ماست
بر سر ما تا ابد پاینده باد
تصاویر و صوت

نظرات