
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۳۸
۱
یا رب ز غم هجران رستیم مبارک باد
از زحمت این زندان جستیم مبارک باد
۲
مخمور چو می بودیم خوردیم می عشقش
در خلوت میخانه مستیم مبارک باد
۳
لطف و کرمی فرمود روبند ز رو بگشاد
زنار سر زلفت بستیم مبارک باد
۴
ما سلطنت جاوید از دولت او داریم
از هستی پاینده هستیم مبارک باد
۵
از نور جمال تو شد دیدهٔ ما روشن
از دیدن غیر تو رستیم مبارک باد
۶
تا دست تو بگرفتیم دست از همه کس بردیم
با رستم دستان همدستیم مبارک باد
۷
تو سید مستانی مائیم غلام تو
مستیم نه چون مخمور مستیم مبارک باد
نظرات