
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۳۹
۱
عاشقی کو سر به پای ما نهاد
روی خود در جنت المأوا نهاد
۲
از سر دنیی و عقبی درگذشت
هر که پا با ما درین دریا نهاد
۳
بر در میخانه هر کو بار یافت
سروری گردید و سر آنجا نهاد
۴
کار ما چون از بلا بالا گرفت
مسند والای ما بالا نهاد
۵
پانهد بر فرق عالم هر که سر
بر در یکتای بی همتا نهاد
۶
رو به مه بنمود نور آفتاب
روشنی در دیدهٔ بینا نهاد
۷
نعمت الله را به ما انعام کرد
خوان انعامش برای ما نهاد
تصاویر و صوت

نظرات