شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۷۴۲

۱

اهل نظران دیده به روی تو گشایند

حسن تو در آئینهٔ یکتا بنمایند

۲

خورشید جمال تو نموده است به ما روی

آنها که طلبکار لقایند کجایند

۳

در آینه حسن تو نمایند خدا را

صاحبنظرانی که منور به خدایند

۴

رندان سراپردهٔ میخانه در این دور

شاید که به پابوس تو هر دم به سر آیند

۵

بی دُردی دردت نتوان یافت دوائی

دلها همه زان خستهٔ این درد و دوایند

۶

ای عقل برو از در میخانه که رندان

مستند و به امثال تو این در نگشایند

۷

هر بیت که سید ز سر ذوق بگوید

سریست که مستان همه آن بیت سرایند

تصاویر و صوت

نظرات