
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۵۹
۱
دولت وصل تو به ما کی رسد
منصب شاهی به گدا کی رسد
۲
تا نخورد دُردی دردت به ذوق
صوفی صافی به صفا کی رسد
۳
هر که به خود راه خدا می رود
با خودی خود به خدا کی رسد
۴
راه بیابان فنا چون نرفت
در حرم دار بقا کی رسد
۵
جام حبابیم پر آب حیات
جز لب ما بر لب ما کی رسد
۶
ساکن میخانه چو خوش ایمنست
خانهٔ امنی است بلا کی رسد
۷
سید ما حاکم و ما بنده ایم
هر چه کند چون و چرا کی رسد
نظرات