
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۶۷
۱
در دیدهٔ ما نور رخ یار توان دید
یاری که نظر کرد در این دیده عیان دید
۲
خوش نقش خیالیست که بستیم به دیده
نقاش در این نقش پدید است توان دید
۳
صاحبنظر آن است که در هر چه نظر کرد
در صورت آن شاهد معنیش توان دید
۴
روشن بود آن دیده که در مجلس رندان
چون جام مئی یافت هم این دید و هم آن دید
۵
هر ذره که بینی به تو خورشید نماید
نور بصر ماست هر آن دیده که آن دید
۶
در آینه بنمود جمال و چه جمالی
چون نیک نظر کرد به خود ، خود نگران دید
۷
از نور خدا دیدهٔ سید شده روشن
هر کس که در این دیدهٔ ما دید چنان دید
تصاویر و صوت

نظرات