شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۷۷۱

۱

به چشم ما جهانی می توان دید

در این آئینه آنی می توان دید

۲

دل زنده دلان چون زنده از اوست

ببین در دل که جانی می توان دید

۳

خوشی در چشم مست ما نظر کن

که نور او روانی می توان دید

۴

اگر بینی تو رند باده نوشی

دمی بنگر زمانی می توان دید

۵

دل من سوخته است از آتش عشق

از آن داغش نشانی می توان دید

۶

بیا بر چشم ما بنشین زمانی

که بحر بیکرانی می توان دید

۷

بگیر این جام می از نعمت الله

که از نورش فلانی می توان دید

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۸۳

نظرات