
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۷۵
۱
گرد میخانهٔ دل به جان گردید
همچو رندان به جان روان گردید
۲
گرچه مخمور بود مستی شد
این چنین بود آن چنان گردید
۳
گرد کنج خراب گشت بسی
گنج پنهان بر او عیان گردید
۴
تا نشانی ز بی نشان یابد
نام را ماند و بی نشان گردید
۵
لطف معشوق ما کرم فرمود
مونس جان عاشقان گردید
۶
قسم علم بدیع را خواندیم
آن معانی به ما عیان گردید
۷
در مقامی که نعمت الله است
گرد آن در کجا توان گردید
تصاویر و صوت

نظرات