
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۷۸
۱
همه در بحر بیکران غرقند
چون حبابند این و آن غرقند
۲
غرق آبند و آب می جویند
از ازل تا ابد چنان غرقند
۳
تن ما چون حباب و جان موجست
عشق بحر است و عاشقان غرقند
۴
کشتی ما کجا رسد به کنار
ناخدایان در این میان غرقند
۵
بحر در جوش و باده در کار است
بر چه باشد که بحریان غرقند
۶
هفت دریا درین محیط وجود
دیده ایم و یکان یکان غرقند
۷
رند دریا دلیست سید ما
سید و بنده جاودان غرقند
تصاویر و صوت

نظرات