شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۷۸۹

۱

خاکساران که گو به پاکردند

کی توانند گرد ما گردند

۲

عاشقانی که عشق می بازند

پیش معشوق جان فدا کردند

۳

می خمخانهٔ حدوث و قدم

باده نوشان به جرعه ای خوردند

۴

دُرد دردش به دست رندان ده

نه به آن زاهدان که بی دردند

۵

گر صدند ار هزار اهل کمال

عاشقانه به عشق او فردند

۶

زندگانی که کشتهٔ عشقند

نزد مردان مرد ما مردند

۷

کرم حضرت خدا و رسول

نعمت الله به ذوق پروردند

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۹۶

نظرات