
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۹۴
۱
غرّهٔ ماه مبارک بین که غرّا کردهاند
طرّهٔ زلف بتم از نو مطرا کردهاند
۲
طاق ابرویش نگر شکل هلالی بستهاند
آفتابی در خیال ماه پیدا کردهاند
۳
نور چشم مردم است از دیده مردم نهان
زان سبب انگشت نمای پیر و برنا کردهاند
۴
نقش میبندد خیالش هرچه آید در نظر
این نظر بنگر که با این چشم بینا کردهاند
۵
جام می در دور میبینم که میگردد مدام
جاودان بزمی چنین ما را مهیا کردهاند
۶
صورت موجی که در دریای معنیٰ دیدهاند
عارفان تشبیه آن بر صورت ما کردهاند
۷
از برای نعمت الله مجلسی آراستند
آنگهی آن را برای خود هویدا کردهاند
نظرات