
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۷۹۶
۱
این خط نگر که بر رخ جانان کشیده اند
وین حرف بین که بر ورق جان کشیده اند
۲
بر برگ گل غبار ز عنبر نوشته اند
یا مشک سود بر مه تابان کشیده اند
۳
صورتگران حسن به گرد جمال یار
شکل لطیف و معنی انسان کشیده اند
۴
یا زنگیان به غارت روم آمدند باز
یا خود رقم ز کفر بر ایمان کشیده اند
۵
نی نی غلط که خضر مثالان سبزپوش
نقشی به فال بر لب حیوان کشیده اند
۶
در عرصهٔ ملاحت میدان حُسن دوست
دلها چو گوی در خم چوگان کشیده اند
۷
چون سید از هوای سر کوی آن نگار
حوران قدم ز روضهٔ رضوان کشیده اند
تصاویر و صوت

نظرات