شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۰۱

۱

تا نگوئی که خواجه مالش ماند

مال پامال شد و بالش ماند

۲

خواجه پیوسته در خیالی بود

عاقبت مرد و قیل و قالش ماند

۳

حاصل خواجه قیل و قالی بود

نقش خواجه شد و خیالش ماند

۴

رفت صاحبدلی از این عالم

اثری خوش از آن کمالش ماند

۵

عاشقی کو ز عشق حالی داشت

گرچه عاشق نماند حالش ماند

۶

کوزه ای گر شکست و آبش ریخت

عین سرچشمهٔ زلالش ماند

۷

نعمت الله ز دیده پنهان شد

در نظر نور بی مثالش ماند

تصاویر و صوت

نظرات