
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۱۱
۱
قطره و دریا به عین ما نگر
همچو ما در بحر ما ، ذما را نگر
۲
یک زمان با ما در این دریا در آ
آبرو می جو و در دریا نگر
۳
خط محور از میانه طرح کن
بگذر از قوسین و ادنی را نگر
۴
ترک سرمستی اگر خواهی بیا
لحظه ای در چشم مست ما نگر
۵
آینه بردار و روی خود ببین
آنچه پنهان دیده ای پیدا نگر
۶
در سرم سودای زلفت اوفتاد
حال این سودائی شیدا نگر
۷
هیچ شی بی نعمت الله هست نیست
نعمت الله با همه اشیا نگر
تصاویر و صوت

نظرات