
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۱۲
۱
نور چشم با به چشم ما نگر
عین ما در جو و در دریا نگر
۲
در همه پیدا و پنهان از همه
نور آن پنهان و این پیدا نگر
۳
یک وجود است و هزارش اعتبار
آن یکی در هر یکی یکتا نگر
۴
ذات او چون با صفت اسمی بود
یک حقیقت در بسی اسما نگر
۵
وحدت و کثرت به همدیگر ببین
مظهری در مظهر اسما نگر
۶
ساغر می نوش کن شادی ما
حل سرمستان و ذوق ما نگر
۷
نعمت الله در نظر آئینه ایست
گر نظر داری بیا ما را نگر
تصاویر و صوت

نظرات
سیدمحمد جهانشاهی