شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۱۵

۱

یک نظر در چشم مست ما نگر

عین ما می بین و در دریا نگر

۲

در خرابات مغان رندانه رو

ذوق سرمستان ما آنجا نگر

۳

چشم ما روشن به نور روی اوست

نور او در دیدهٔ بینا نگر

۴

آب چشم ما به هر سو شد روان

گر نظر داری در این دریا نگر

۵

هر چه هست آئینهٔ اسما بود

یک مسما و همه اسما نگر

۶

رند سرمستی اگر جوئی بیا

پیش ما بنشین دمی ما را نگر

۷

دُرد دردش نوش کن گر عاشقی

ذوق آن درمان بود درد آن نگر

۸

میر رندان سید ما را ببین

بندهٔ یکتای بی همتا نگر

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۷۳

نظرات