
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۱۷
۱
یک نظر در چشم مست ما نگر
یک حقیقت در همه اشیا نگر
۲
ما ز دریائیم و دریا عین ما
گر نظر داری درین دریا نگر
۳
یار تنها با تو می گویم بدان
گر خبرداری درین تنها نگر
۴
هر چه آید در نظر ای نور چشم
حضرت یکتای بی همتا نگر
۵
عشق را جائی معین هست نیست
جای آن بی جای ما هر جا نگر
۶
عالمی از نور او روشن شده
آفتابی در همه پیدا نگر
۷
نعمت الله میر سرمستان بود
ذوق اگر داری بیا ما را نگر
تصاویر و صوت

نظرات