
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۳۲
۱
عقل غیر از عقال نیست دگر
غایتش جز محال نیست دگر
۲
مدّتی بحث او شنیدَستم
بجز از قیل و قال نیست دگر
۳
مالک لم یزل خداوند است
غیر او لایزال نیست دگر
۴
نوش کن جام می که خوشتر ازین
هیچ آب زلال نیست دگر
۵
جز خیال جمال حضرت او
در خیالم جمال نیست دگر
۶
خوش کمالی که عاشقان دارند
غیر از این خود کمال نیست دگر
۷
نعمت الله رسید تا جائی
که سخن را مجال نیست دگر
نظرات
سیدمحمد جهانشاهی