
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۳۸
۱
عشق او ما را به کام است ای پسر
دل که باشد جان کدام است ای پسر
۲
عاشقی در عشق اگر جان را نداد
نزد کامل ناتمام است ای پسر
۳
مجلس عشق است و ما مست و خراب
عمر ما بی او حرام است ای پسر
۴
خوش حبابی پر کن از آب حیات
کو شراب ما و جام است ای پسر
۵
همدم جامیم و با ساقی حریف
عقل را اینجا چه نام است ای پسر
۶
قرض بگذار و خوشی آسوده شو
هر چه داری جمله وامست ای پسر
۷
بندهٔ جانی عبدالله ما
حضرت عبدالسلام است ای پسر
۸
سید ما بندهٔ جانی اوست
پیش او سلطان غلام است ای پسر
تصاویر و صوت

نظرات