شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۳۹

۱

مال قلبش کن لام است ای پسر

قلب آدم نیز دام است ای پسر

۲

دام را بگذار تا فارغ شوی

هر چه ما داریم دام است ای پسر

۳

سر فدا کن در طریق عاشقی

جان که باشد دل کدام است ای پسر

۴

جام ما باشد حبابی پر ز آب

بادهٔ ما عین جام است ای پسر

۵

عاقلی گر عالم عالم بود

نزد عاشق ناتمام است ای پسر

۶

هر یکی را یک دو روزی دور اوست

دور ما اما مدام است ای پسر

۷

نعمت الله در خرابات مغان

رهنمای خاص و عام است ای پسر

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۴۷

نظرات

user_image
مهرداد
۱۳۹۶/۱۲/۱۸ - ۰۵:۰۲:۲۷
با سلام.مصرع اول اگر درست خاطرم باشه این بود:مال قلبش کن که لام است ای پسرکه ظاهرا کلمه "که" جا افتاده. به وزن شعر هم دقت کنید نشون میده.با سپاس.