شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۴۲

۱

بیا با یوسف کنعان به سر بر

چو ما با او در این زندان به سر بر

۲

به دلبر دل سپار و جان به جانان

خوشی در خدمت جانان به سر بر

۳

چه گردی گرد اغیاران شب و روز

به جز یاران و با یاران به سر بر

۴

برابر دار تا سردار گردی

به سرداری به سرداران به سر بر

۵

به سوی ما بیا و آب و جو

درین دریای بی پایان به سر بر

۶

دمی با زاهد مخمور بنشین

بیا با میر سرمستان به سر بر

۷

خرابات است و ساقی نعمت الله

توهم با سید رندان به سر بر

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۲۲۵

نظرات