
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۵۷
۱
عشق جانان ما ز جان خوشتر
ذوق ما از همه جهان خوشتر
۲
مجلس واعظان خوش است ولی
صحبت بزم عاشقان خوشتر
۳
ما معانی خوشی بیان کردیم
آن معانی از این بیان خوشتر
۴
همدم جام می دمی بر ما
بی شک از عمر جاودان خوشتر
۵
بر لب چشمه خوش بود مأوی
غرقهٔ بحر بی کران خوشتر
۶
آب دیده روان شده هر سو
این چنین آب رو روان خوشتر
۷
خوش بود حور و جنت المأوی
نعمت الله از این و آن خوشتر
تصاویر و صوت

نظرات