
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۸۶۷
۱
بیا و یک دمی با ما برآور
زمانی با من شیدا بر آور
۲
چو لیلی جانب مجنون به دست آر
مراد خاطر ما را برآور
۳
بر آور کام جان خستهٔ ما
کرم کن کام جان ما بر آور
۴
ز روی لطف روی خویش بنما
فغان از پیر و از برنا برآور
۵
به بحر دل چو غواصان فرو رو
چو ما گوهر از این دریا برآور
۶
اگر خواهی حیات جاودانی
دمی با جام می جانا برآور
۷
به شادی نعمت الله جام می نوش
دمار از زاهد رعنا برآور
نظرات