شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۶۹

۱

در گوشهٔ میخانه نشستیم دگر بار

خوردیم می و توبه شکستیم دگر بار

۲

ما و بت ترسا بچه و کوی خرابات

زنار سر زلف ببستیم دگر بار

۳

با محتسب شهر بگوئید که رندیم

در کوی مغان عاشق و مستیم دگر بار

۴

از عقل پریشان که مرا دردسری بود

المنة لله که برستیم دگر بار

۵

سر حلقهٔ رندان خرابات جهانیم

پنهان نتوان کرد که هستیم دگر بار

۶

در خلوت دیده به حضوری که چه گویم

با نقش خیالش بنشستیم دگر بار

۷

سر در قدمش باخته دستش بگرفتیم

آخر تو چه دانی ز چه دستیم دگر بار

۸

مرغ دلم افتاد به دام سر زلفش

گفتم نتوان جست بجستیم دگر بار

۹

با زاهد مخمور دگر انس نگیریم

جز سید مستان نپرستیم دگر بار

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۵۶

نظرات