شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۷۴

۱

گر خدا را دوست داری مصطفی رادوست دار

ور محب مصطفائی مرتضی را دوست دار

۲

از سر صدق و صفا گر خرقه ای پوشیده ای

نسبت خرقه بدان ، آل عبا را دوست دار

۳

دردمندانه بیا و دُرد درش نوش کن

خوش بود دردی اگر داری دوا را دوست دار

۴

بی فنا دار بقای دوست نتوان یافتن

گر بقای جاودان خواهی فنا را دوست دار

۵

چون شهید کربلا در کربلا آسوده است

همچو یاران موالی کربلا را دوست دار

۶

دوستدار یار خود یاران ما دارند دوست

ما محب دوستدارانیم و ما را دوست دار

۷

نعمت الله رند و سرمست است و با ساقی حریف

این چنین یار خوشی بهر خدا را دوست دار

تصاویر و صوت

نظرات

user_image
مهرداد
۱۳۹۶/۱۲/۱۸ - ۰۵:۳۰:۵۲
با سلام.در این مصرع:"دردمندانه بیا و دُرد درش نوش کن"به نظرم به این صورت هست:"دردمندانه بیا و دُرد دَردش نوش کن"لطفا بازبینی کنید. با سپاس