شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۸۹۳

۱

ملک اگر خواهد کسی گو هان بگیر

ملک خواهی دامن سلطان بگیر

۲

دل به دل برده که آن دلبر خوشست

جان رها کن خدمت جانان بگیر

۳

جام در دور است و آن در بزم ماست

می اگر نوشی بیا و آن بگیر

۴

خلق خواهی بر سر بازار شو

گنج جوئی گوشهٔ ویران بگیر

۵

ترک این دنیی و این عقبی بکن

خود رها کن خدمت یزدان بگیر

۶

بنده ای در حضرت سلطان در آ

پادشاهی ملک جاویدان بگیر

۷

همچو سید در خرابات مغان

دست بگشا دامن مستان بگیر

تصاویر و صوت

نظرات