
شاه نعمتالله ولی
غزل شمارهٔ ۹۰
۱
در محیط عشق ما گوهر طلب
هفت دریا را نجو دیگر طلب
۲
عود دل در مجمر سینه بسوز
آنچنان عودی در این مجمر طلب
۳
وصل آن محبوب بی همتای ما
گر طلب داری از این خوشتر طلب
۴
جان باقی یابی از جانان خود
گر فنا گردی چو یاران در طلب
۵
این سر تو چون کلاه آن سراست
سر بنه در پای او آن سر طلب
۶
جان چو جوئی حضرت جانان بجو
دل رها کن خدمت دلبر طلب
۷
هر کجا جام میئی یابی بنوش
نعمت الله را در آن ساغر طلب
نظرات