شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۹۱۸

۱

رنج غربت تو از غریبان پرس

دردمندی ز دردمندان پرس

۲

ذوق سرمستئی که ما داریم

گر ندانی بیا ز رندان پرس

۳

کفر زلفش که می برد ایمان

مو به مو از من پریشان پرس

۴

رند مست خوشی اگر یابی

به دمی از منش فراوان پرس

۵

عاشقان حال عاشقان دانند

حالت عاشقی از ایشان پرس

۶

دامن دل بگیر و دلبر جوی

جان فدا کن خبر ز جانان پرس

۷

جام وحدت بنوش رندانه

ذوق این می ز باده نوشان پرس

۸

در دل ما در آ و خوش بنشین

گنج جوئی ز کنج ویران پرس

۹

نور خورشید را به ما بخشید

حسن ماهان ز ماه رویان پرس

۱۰

عشق لیلی ز جان مجنون جو

ذوق بلقیس از سلیمان پرس

۱۱

نعمت الله یار یاران است

حال این یار ما ز یاران پرس

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۳۷۳

نظرات