شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

غزل شمارهٔ ۹۷۶

۱

عشق او دریا و ما در وی صدف

از صدف گوهر طلب کن ای خلف

۲

گوهر هر کس که باشد خوبتر

باشد او را بر یکی دیگر شرف

۳

کی تواند بود گیلان همچو مصر

یا کجا باشد سقر مثل نجف

۴

کشف و کشاف است ما را در نظر

کی بود چون کشف ما کشف کشف

۵

گرچه دریا آبرو دارد ولی

غیر بادش نیست دریا را به کف

۶

در پی نقش خیال این و آن

حیف باشد گر شود عمرت تلف

۷

نعمت الله مجلسی آراسته

آمده رندان مست از هر طرف

تصاویر و صوت

دیوان قدر توامان سید نورالدین شاه نعمت الله ولی (به انضمام پیش گویی های شاه نعمت الله ولی) با مقدمهٔ سعید نفیسی و حواشی م. درویش - سید نورالدین ماهانی کرمانی (شاه نعمت الله ولی) - تصویر ۴۶۷

نظرات