
شاه نعمتالله ولی
قطعهٔ شمارهٔ ۱۳۴
۱
ما خیالیم و در حقیقت او
ما حبابیم و عین ما دریا
۲
هرچه بینی و هر که می دانی
می جامست و صورت و معنی
۳
شاهدی در هزار جامه نگر
نظری کن به دیدهٔ بینا
۴
ساغرت گر که نیست پر از می
گر طلب می کنی بجو از ما
۵
دور رندان ماست باز امروز
فارغ از دی و ایمن از فردا
۶
رند مستی چو نعمت الله نیست
ور تو گوئی که هست ها بنما
تصاویر و صوت

نظرات