شاه نعمت‌الله ولی

شاه نعمت‌الله ولی

قطعهٔ شمارهٔ ۲۴

۱

هیچمان از کسی دریغی نیست

آنچه داریم در ضرردان است

۲

باز بنیاد عشق نو کردیم

با حریفی که جان جانان است

۳

باز زُنار عشق بر بستیم

قصهٔ ما چو شیخ صنعان است

۴

باز یوسف به مصر دل بنشست

فارغ از جاه و بند و زندان است

۵

باز آن شاخ گل به رقص آمد

صوفیان موسم گل‌افشان است

۶

از برای نثار پای گل است

نقد غنچه که در حرمدان است

۷

ساقی بزم نعمت‌اللّه است

سید ما که میر مستان است

تصاویر و صوت

نظرات